امشب شب سوم محرم شب رقیه س دختر سه ساله امام حسینه..... ای عمه چرا بابا نیومد،مگر نه اینکه به سفر رفته بود بابا،عمه امشب من بابا رو می خوام،امروز بچه های شام همه از باباهاشون می گفتن پس بابا جان من کجا رفته من بهشون گفتم: آی اهل عالم بدونید،بابایی دارم نمی دونید که چقدر مهربونه قامتش تا کهکشونه،نگاهش رنگین کمونه توی چشمای قشنگش هزار هزار آسمونه مهربونه مهربونه مهربونه مهربونه مهربونه مهربونــــــــــــــــه عمه جان چرا بابا نیومد،عمه امروز بعضی ها بهم می گفتن یتیم مگه هر کی که باباش میره سفر یتیم میشه....... امشب رقیه س انقد گریه کرد تا صدای خانم به ملعون رسید و دستور داد که ....... خدا لعنت کنه کسی که به یه دختر سه ساله هم رحم نکرد.... همه عالم می دونن که دخترا بابایین بابا نیاد نمی خوابن منتـــــظر لالایین التماس دعا
Design By : Pichak |